کتاب “مالک زمان” بیش از پنجاه داستان زیبا از زندگی و مجاهدتهای سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی و داستانهایی از مالک اشتر را در خود جای داده است.
امیر المومنین در نامه 53 نهج البلاغه توصیههای مهمی به فرمانده سپاه خود جناب مالک اشتر نمود. این توصیهها محدود به زمان و مکان خاصی نبود. در زمان ما مالک اشتر دیگری پا به عرصه نهاد و توصیههای مولای متقیان را عملی کرد. کتاب “مالک زمان” بیش از پنجاه داستان زیبا از زندگی و مجاهدتهای سردار رشید اسلام مالک اشتر و حاج قاسم سلیمانی را در خود جای داده و زندگی این دو بزرگوار را با هم تطبیق کرده است.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
هر چه فرماندهان به مالک اشتر گفتند: داخل شهر نرو، آن ها از طرفداران معاویه هستند. اما مالک تصمیمش را گرفته بود، او وارد شهر شد و همه مردم را جمع کرد، مالک به آن ها گفت: ای مردم نادان شهر رقه، اگر راه را برای مولایم علی باز نکنید با سپاهم به شما حمله می کنم و همه را از لب تیغ میگذرانم، مردم شهر مات و مبهوت به عظمت مالک خیره بودند و راه را برای علی علیه السلام باز کردند. امیرالمومنین در وصف مالک فرمود: مالک اشتر کسی است که سستی در عزمش راه ندارد و بیم لغزش در او نمی رود. در جایی که سرعت لازم است کندی نمی کند و در جایی که ملایمت لازم است تندی نمیکند ….
داعش هر لحظه حلقه محاصره شهر را تنگ و تنگ تر میکرد، نمیدانستم قرار است چه بلایی بر ما نازل شود، روی دکل به مهتاب زیبای بیابان مینگریستم و از خدا طلب کمک میکردم، ناگهان صدای ملخهای بالگرد حواسم را به خود جمع کرد، برخواستم و با دقت بیابان را نگاه کردم، صدا هر لحظه نزدیک و نزدیک تر میشد. با خود گفتم یعنی چه کسی جرات کرده محاصره شهر را دور بزند و در این شهر از یاد رفته فرود بیاید، پیامی فوری از فرماندهی مخابره شد: هیچ کس حق شلیک به بالگرد را ندارد، کنجکاوی ام دو چندان شد، یعنی چه شخص مهمی درون بالگرد است؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.