توضیحات
۱. اجتهاد کارآمد و تفقه روزآمد، عبارت است از: «فهم فطرت نمون و خردمندانه متون دینی در بستر شرایط». این اجتهاد، چهار کارکرد تخریج و تنسیق معرفت دینی، تصحیح و تنفیح معرفت دینی، تعمیم و توسعه معارف دین و تطبیق و نوسازی دین را داراست. اکنون در فقه و فلسفه و اخلاق، رکود و رکونی در کار است و اجتهاد رایج باید آسیب شناسی شود. امروزه دینپژوهی بایستههایی هشتگانه دارد: اجتهاد در اجتهاد، احیا و بازآوری علوم متروک، نقادی و بازپژوهی علوم متعارف کنونی، تنفیح و بازپیرایی علوم و متون رایج، تنسیق پارهای از علوم دینی، ابداع و نوآوری، تأسیس برخی از دانشهای جدید، لزوم تحصیل و تحقیق تخصصی و استنباط و افتای میان رشتهای.
۲. در باب بایستههای دینپژوهی میتوان از زوایای گوناگونی سخن گفت: از زاویه نظام دهی، برنامهریزی و بهسازی؛ از حیثیت محتوا، ساختار و روششناسی علمی؛ از جهت نحوه عرضه و ارائه و ارتباط با مخاطب. زاویه دوم، مهمتر و مقدم بر دو محور دیگر است. از این دیدگاه، چهار حرکت اساسی در باب دینپژوهی اسلامی بایسته است: نخستین گام و اقدام، بازپژوهی نقادانه، منصفانه و نوعب آسیب شناسی و آفت زدایی از دانشهای دینی است. سپس تنقیح و بازپیرایی دقیق دانشها و متون دینی، آنگاه تنسیق، بازسازی و سازماندهی جدید علوم اسلامی، و واپسین اقدام، نظریهپردازی و نوآوری در اندیشه دینی است.
۳. دینپژوهی غربگرا یا گفتمان متجدد، از زوایای گوناگون قابل آسیب شناسی است. در این عرصه دانشها و مباحث حفظ میشود و دینپژوهی به نوعی «دیگرشیفتگی» و انفعال منفی مبتلاست. گرایش به «اصالت تکثر»، خلط مجال تحقیق با میدان تبلیغ، نگاه ابزارانگارانه به مطالعات و عقاید دینی، افراط و تفریط و سیلان و عدم ثبات یا «نوشدن خواهی» مداوم، از دیگر آفات جریان دینپژوهی متجددانه است.
۴. در جریانهای دینپژوهی گفتمانی به نام گفتمان مجدد در کار است که مختصه اصلی آن، نقد و نوآوری در عین وفاداری مجتهدانه است. این گفتمان موانع و مشکلاتی را فراروی خود مییابد. فقدان خودآگاهی، نداشتن ارزیابی و نقد از خود، عدم انسجام جبههوار، فقدان ترابط جریانی و تعامل علمی درون گفتمانی، نداشتن راهبرد و برنامه، خاص و بیهندسه بودن، خودسانسوری و انقطاع و گسستگی طولی، از آفتها و آسیبهای گفتمان مجدد دینپژوهی است. اما این گفتمان موانعی نیز فراروی خود دارد. اختناق سپید مانع اساسی نواندیشی است؛ این که ما از حیثیت روانی میترسیم حرف نو بزنیم. وجود خرده گرایشهای موازی، متشابه یا مشتبه، سیاست آلودگی فضای کشور، اضطرارها و ضرورتهای روزمره علمی، فقدان سختافزار و نرمافزارهای مورد نیاز و مشکل زبان، از جمله این موانع است.
۵. نهضت علمی دو رکن عمده دارد: نقد و نوآوری. البته مهمترین آسیب در این عرصه، افراط در نقد و تفریط در حق معارف پیشین و در نتیجه انقطاع تاریخی است. اما نهضت علمی چندان قابل تمدید به حدود نیست، زیرا تحول و جنبش علمی ـ فکری انواع متکثری دارد. بحث از ویژگیها و نیز آفتها و آسیبهای نهضت ملی، از مهمترین مباحث تولید اندیشه است.
۶. احیاگری عبارت است از بازپیرایی و واخوانی گزارهها و آموزههای دینی، در جهت مهجوریتزدایی از آن و رفع اجمال و اهمال از آن، و تصحیح سیر دینداری و مسیر دینداران بر اساس انگیزه، رهیافت و روش معین. در این عرصه، توجه به تفاوت جنبش احیاگری و جریانهای مشابه (بدلی) و متشابه اهمیت فراوانی دارد. خصایل عمومی جنبشهای احیاگران، اهداف و انگیزههای احیاگری، رهیافتهای احیاگران به دین، رویآوردها و روشهای احیاگری، آفتهای نهضتهای احیاگری و کارکردهای جنبشهای احیاگری معاصر، از مباحث ارجمند احیاگری است که توجه به آنها مفهوم راستین احیا و احیاگران را آشکار میکند.
۷. فلسفه دین و مسائل آن از دغدغههای کهن انسان اندیشمند است، اما به عنوان فصلی از فلسفه یا دانشی مستقل و نوعی جستار متافیزیکی یا معرفا شناسانه یا شعبهای از دینپژوهی هر چندان بلندی ندارد. علاوه بر مسأله زادبوم و جغرافیای تاریخی ظهور فلسفه دین، تبیین گزیده «چیستی فلسفه دین» و نیز ارائه فهرستی از مسائل آن اهمیت فراوان دارد. فلسفه دین از جمله فلسفههای مضاف و به اعتبار روش و غایت، فصلی از فلسفه و به اعتبار موضوع، شاخهای از دینشناسی است. فلسفه دین کشف و تبیین گزارهها و آموزههای دین را برعهده دارد و البته عهدهدار مطالعات بروندینی و غیر ملتزمانه است.
۸. مقاله «آب حیوان به ظلمت بردن» با بیان پنج نکته به مثابه پیش درآمد آغاز میشود و در بخش دوم به امکان نقد و نقض تکثرگرایی از هشت حیث میپردازد. در بخش سوم نیز تبعات فلسفی و لوازم کلامی مبانی و بناهای پلورالیزم دینی مورد بخث قرار گرفته است. جواز اجتماع نقیضین، خودبراندازی، تحقق اجماع بر بطلان مسلمان دین، امتناع ایمان الهی، نفی نقش هدایتگرانه دین، جوار و رواج بدعت، تعطیل و انعطات شریعت، نفی عصمت انبیا و . . .، از جمله لوازم پلورالیزم دینی به شمار آمده است.
۹. فهم دین نیازمند و متکی بر منطق ویژهای است. اصولیگری و اجتهادگرایی با ترویج تعقل و آزاداندیشی و بسط نقد و نواندیشی، دستاوردهای فرخندهای را در تاریخ علمی شیعه پدید آورد. اما تحقق منطق فهم دین، نیازمند تدوین و تکمیل روششناسی جامع استنباط در عرصههای عقاید، اخلاق، تربیت و معارف علمی دین است. این مقاله باید دیباچهای بر منطق فهم دین شمرده شود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.