توضیحات
اختلاس عبارت است از این که مستخدم دولت با سوءنیت، اموال دولت یا اشخاصی را که به حکم وظیفه در اختیار وی قرار داشته، به نفع خود یا دیگری تصاحب کند. اختلاس در فقه با اختلاس در قانون مغایرت دارد. البته میان اختلاس در قانون و اختلاس در فقه، وجوه تشابهی نیز از جهت نوع مجازات و تصاحب مال دیگری وجود دارد و اختلاس در قانون از جهت تعزیری بودن جرم میتواند مبنای فقهی داشته باشد، اما از نظر دیگر ارکان تشکیلدهنده جرم با اختلاس در فقه تفاوت ماهوی دارد. تصاحب و برخورد مالکانه کردن با مال که ملاک اصل اختلاس و تحقق این جرم است، لزوماً نیازی به «برداشت» ندارد. جرم اختلاس میتواند دارای دو جنبه جرایم علیه اموال و جرایم علیه آسایش عمومی باشد،ولی جنبه جرم بودن آن، علیه آسایش عمومی همانند جرم جعل، تزویر، کلاهبرداری و غیر آن ترجیح دارد. اختلاس اعم از معنای فقهی یا حقوقی آن، عملی ناشایست است که براساس آیات، روایات و عقل، مرتکب آن مستحق مجازات تعزیری است. جامع بین جرم اختلاس و هریک از جرایم خیانت در امانت، تصرف غیرقانونی، سرقت و کلاهبرداری، این است که هدف مرتکب از عمل مجرمانهاش در همه این جرایم، استیلا بر مال دیگری است. با این حال، جرم اختلاس از جهات بسیار با جرایم مذکور کاملاً متفاوت است. با عنایت به این که در قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۷۵ بحثی تحت عنوان جرم اختلاس نیامده است، ماده پنج قانون تشدید همچنان بهعنوان عنصر قانونی جرم اختلاس به قوت خود باقی است. اموال شرکتهای سهامی غیردولتی، احزاب، سندیکاها، بانکهای حقوقی و شرکتهای تعاونی را وقتی کارمندان آنها بهنفع خود یا دیگری تصاحب کنند، با وجود برخی از شرایط میتواند مشمول جرم اختلاس قرار گیرد. وقتی دولت به چنین شرکتها و مجموعههایی اجازه فعالیت اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی میدهد، لازم است برای حفظ اعتماد مردم، از اموال سپرده شده به این شرکتها حمایت کیفری در قالب جرم اختلاس کند. در بسیاری از موارد، مختلس برای مخفی ماندن جرم اختلاس، دست به جعل سند یا استفاده از سند مجعول میزند. در قانون ما پیشبینی شده است که هرگاه جرم اختلاس توأم با جعل سند باشد، مجازات عامل تشدید شود. اما معلوم نیست که اقدام به استفاده از سند جعلی برای مخفی نگاه داشتن جرم اختلاس نیز مشمول تشدید مجازات میشود یا خیر. اولین اقدامی که پس از وجود دلایل کافی، مبنی بر توجه اتهام به کارمند صورت میپذیرد، لزوم بازداشت موقت و تعلیق کارمند متهم است. بهنظر میآید تفویض اختیار به قوه مجریه در اختیار تعلیق متهم به اختلاس، علیالخصوص مساله عدم تعلق حقوق و مزایا به متهم، با اصل شخصی و فردی بودن مجازات مغایرت دارد؛ زیرا به صرف اتهام و قبل از ثبوت بزه و صدور حکم محکومیت نمیتوان بهصورت قطعی او را مجرم دانست و نباید صرف اتهام موجب تضییع حقوق اجتماعی فرد و تضییق معاش و زندگی عائله او باشد. از سوی دیگر، قرار دادن نصاب مالی، آن هم مبالغ بسیار اندک برای مجازات در قانون کشور ما، با عنایت به نوسانات ارزش پول با عدالت قضایی و انصاف سازگاری ندارد. لذا پیشنهاد میشود که مجازات مبالغ بسیار کماهمیت به اختیار قاضی گذاشته شود تا با توجه به اوضاع و احوال و شرایط متهم، بتواند وی را تبرئه یا مجازات وی را تعلیق نماید. البته در مورد علل مشدده جرم باید به موقعیت شغلی مختلس و زمان ارتکاب جرم توجه داشت. تذکر این نکته نیز لازم است که با همه اشکالاتی که در قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس وجود دارد، این قانون در نوع خود نسبت به سایر قوانین مشابه، جامع و کم اشکال است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.