توضیحات

بحث درباره پدیده فقر، شناخت عوامل و راه مبارزه با آن از زمان های دور مورد توجه مکتب ها، صاحب نظران و تا حدودی حکومت ها بوده است. شاید به ندرت بتوان مسئله ای مانند آن یافت که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه دخالت داشته باشد.

در کتاب حاضر، نویسنده بر آن است ضمن پژوهشی مقایسه ای، « ماهیت فقر» و شیوه رویارویی با آن را از نظرگاه های مختلف مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، نخست فقر و انواع آن را شناسایی کرده، نگرش مکتب های مختلف به این پدیده را مورد بررسی قرار داده سپس برای ایفتن راه های پیشگیری از این بیماری و ریشه کن ساختن آن، در پی شناسایی عوامل پیدایش آن برمی آید.

از آنجا که ریشه کن ساختن فقر در سطح کلان به بهره گیری از روش های مناسب، جهت استحکام بخشیدن شالوده های اقتصادی و تحقق رشد و توسعه در کشور، وابسته است، فصلی از این کتاب به بررسی اجمالی راهبردهای توسعه اختصاص یافته است. این فصل، ضمن اشاره به راهبردهای ارائه شده از سوی مکتب های اقتصادی، به بررسی الگوی توسعه در نظام اقتصادی اسلام می پردازد.

فصل پایانی کتاب به شبهاتی چند پیرامون فقر و عوامل آن در اندیشه دینی پاسخ می دهد؛ پرسش هایی مانند اینکه چرا بیش تر کشورهای اسلامی فقیر و عقب مانده اند؟ چرا در درون یک کشور معمولاً دین باوران از رفاه کم تری برخوردارند؟ آیا منشأ این محرومیت ها رهنمودهای دینی است یا خود مسلمانان و یا عوامل بیگانه؟