توضیحات
بازکاوی و نقد و ارزیابی سیر گذشته روابط شرق و آنچه امروز بهعنوان غرب نامیده میشود، موضوعی است تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فکری که از زاویههای گوناگون و با رویکردهای مختلف میتواند مورد پژوهش قرار گیرد. باید آشکار ساخت که چرا در برههای از زمان، فرهنگ و تمدن درخشان شرق، اسلام و ایران، چنان اوج گرفت که هنوز هم به آن میبالیم. در این راه پارهای ملاحظههای مقدماتی لازم مینماید. نخست باید موضوع تبیین شود و ضرورت و اهمیت آن آشکار گردد. در عین حال لازم است جامعهها و فرهنگهای مورد بررسی نیز مورد مطالعه دقیق قرار گیرند و در آغاز به بسترهای فرهنگی بزرگ و واجد غنای چشمگیر پرداخته شود. تمدن ایران باستان، چین، هند و پارهای تمدنهای دیگر از آن جملهاند. هدف اصلی پژوهش، یافتن پاسخهای عالمانه برای پرسشهای فراوان درباره دانایی و کمالگرایی در جوامع ایرانی ـ اسلامی و بعضاً در مشرق زمین یا پرتوافکنی آنها در شرق و غرب است. ایدههای آغازین و سپس فرضیههایی چند بایسته مینمایند. متغیر وابسته و محوری پژوهش، «وامداری غرب به شرق، اسلام و ایران در حوزه علوم، معارف و دانایی» است، اما متغیرهای اصلی و فرعی دیگری نیز وجود دارند. تمدن، فرهنگ، ادیان، سیاست، فلسفه، ارزش و عقلانیت، از جمله آن متغیرها بهشمار میآیند. در این مسیر، تعریف مفاهیم و اصطلاحاتی چون تمدن، فرهنگ، علم و زیرمجموعههای آن، معرفت، فلسفه و… گام نخست است. پس از این، میسزد که ریشههای تمدن و فرهنگ و دانش را در حیات بشری واکاویم و با تکیه بر دادههای باستانشناسی و تمدنپژوهی به نضج این ریشهها در مشرق زمین بازگردیم. به اعتقاد برخی از عالمان، آغاز علم در خاورمیانه، هزاره چهارم پیش از میلاد است، اما سرآغاز آن در یونان باستان از حدود ششصد سال پیش از میلاد تجاوز نمیکند. مقایسه میان فرآوردههای این دو تمدن و نیز تمدنهای دیگر در عرصه ریاضیات، فیزیک، اخترشناسی و دانشهای دیگر، برتری شرق را آشکار میکند. تا فاصله ۴۹۹ ق.م. تمدن و فرهنگ شرق دور، هند و جنوب غربی آسیا با مسالمت به یونان و غرب سرازیر میشد و علوم و معرفت به سود یونان و غرب جریان داشت. ایران در گذر ایام تا ظهور و ورود اسلام، بستر ظهور حیات فرهنگی و مدنی جدیدی شد. آیینها و معارف و نیز بینش اساطیری ایرانیان، آینه میراث دانشوری و معارف شهودی ـ تجربی و معنوی ـ مادّی است. وقتی بذر اسلام در کشور پهناور ایران پاشیده شد، تأسیس و بسط تمدن اسلامی، بار دیگر در شکلها و محتوایی نو، عمیق و ثمربخشتر قابلیت و کارآمدی ملت ایران را در صحنه جهان به ثبوت رساند. تاریخ علوم، معارف و دانایی پس از ظهور و گسترش اسلام در ایران، در قرون نخست تا قرن پنجم هجری، سرگذشتی شگفت است. پژوهش در آثار و احوال شخصیتهای علمی، ادبی، فرهنگی و دانشیِ این دوره، و نیز توجه به شرایط و روابط اجتماعی ـ فرهنگی در ممالک اسلامی، بهویژه در میان اعراب و ایرانیان، ابعاد عمیق تمدن باشکوه اسلامی ـ ایرانی را وامینماید. سمت وسوی چنین پژوهشهایی میتواند معطوف به رهیافت و بهرهبرداری از حکمتها، علوم و معارف عالم اسلام و ایران توسط غرب و اروپا باشد و شواهد و مصادیق آن را بازگو کند. البته تردید نیست که غربیان و اروپاییان پس از بهرهبرداری بسیار از ذخایر فکری ـ علمی اسلام و ایران، تلاش کردند تا این دورههای درخشان کمتر شناخته شود و در هالهای از ابهام بماند و خلاصه از درون و برون، عناصر بیگانه مهاجم و بعد استعمار غرب نگذاشتند مجدداً دریچههایی به سمت تفکر علمی گشوده شود و علوم، فنون و معارف جای باز کند. شناخت ترابط تمدنها و بهویژه وامداری مغرب زمین به شرق، رهیافتی نو به دست میدهد تا به پیکرهبندی دوباره عناصر تمدنی و فرهنگی خویش بیندیشیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.