توضیحات
پدیده «جهانی شدن»، ذهن بسیاری از پژوهشگران عرصه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ را به خود مشغول ساخته است. چندبعدی بودن این پدیده و پیچیدگی خاصی که در ذات آن وجود دارد، ارائه تعریف روشن و اجماعی از آن را دشوار ساخته و پرسش های انبوهی را درباره ماهیت، علل و چگونگی برخورد با آن، پدید آورده است. آثار گوناگون و گسترده ای که جهانی شدن از خود به جا می گذارد، دولت های بسیاری را به ویژه در جهان سوم با مشکلات جدّی و سرگشتگی در سیاست گذاری ها روبه رو کرده است.
نویسندگان کتاب دام جهانی شدن، هانس-پیتر مارتین و هارلد شومن، دو تن از روزنامه نگاران برجسته آلمانی اند که هر دو، مدتی سردبیری مجله معروف «اشپیگل» را به عهده داشته اند. این دو که از تحصیلات بالای علمی برخوردارند، در مباحث گوناگون جامعه شناختی، سیاسی و به ویژه اقتصادی کتاب، تحلیل های دقیقی ارائه می دهند که نشان می دهد آگاهی آنها از آموزه های علوم انسانی بسیار است. سراسر کتاب، آکنده از اطلاعات کلیدی ارزشمندی درباره اقتصاد کشورهای صنعتی و برخی از کشورهای در حال توسعه است.
مباحث کتاب به طور کلّی به دو دسته تقسیم می شود:
دسته نخست، بیان کننده ضعف های نظام های سرمایه داری و آثار منفی جهانی شدن و انتقاد از شیوه اداره نهادهای مالی بین المللی و مدیریت ناکارآمد و غیرعادلانه در اقتصادهای پیشرفته کشورهای شمال است. این بحث ها که اغلب در فصل های نخستین کتاب ارائه می شود، از دقّت و صراحت تحسین برانگیزی برخوردار است؛ به گونه ای که نویسندگان، چهره ای رادیکال و مخالف با نظام سرمایه داری را از خود به نمایش می گذارند. شاید به سبب همین نقدهای موشکافانه و تحلیل های جسورانه است که عبارت«تهاجم به دموکراسی و رفاه» روی جلد کتاب خودنمایی می کند. تهیه کنندگان این اثر، به واقع در وصف نقاط ضعف و خطرآفرینی های «توربوکاپیتالیسم» یا سرمایه داری شتابان و افسارگسیخته، سنگ تمام گذاشته اند.
دسته دوم مباحث، دربرگیرنده پیشنهادها و راهکارهای ارائه شده از سوی نویسندگان، برای نظارت بر پی آمدهای منفی جهانی شدن و مقابله با چالش های حال و آینده نظام های سرمایه داری است. این بخش از بحث که حجم اندکی دارد و بیش تر در فصل های پایانی کتاب مطرح می شود، برخلاف بخش نخست، از دقت کافی برخوردار نیست و جای تردید و پرسش فراوان دارد. گویا تهیه کنندگان این کتاب برای آن که نوشته آن ها فقط وصف ضعف ها و دردها نباشد، راه حل هایی را نیز پیشنهاد کرده اند؛ اما پیشنهادهای آن ها وافی به مقصود نیست و از خلال آن ها چند نکته را می توان دریافت:
۱. نویسندگان کتاب به هیچ وجه از انقلابیان رادیکالی به شمار نمی روند که به انتظار مرگ سرمایه داری نشسته باشند. آنان با وجود این انتقادهای تند، روشنفکرانی «رفورمیست» هستند که طرفدار نظام سرمایه داری و معتقد به ارزش های آنند. آنان به گمان خویش، قصد دارند سرمایه داری را از باتلاق جهانی شدن رهایی بخشند و همه این تحلیل های سیاه و یأس آورشان که واقعیت های تلخ جهان سرمایه داری را به نمایش گذاشته، فقط به هدف شکل دهی به افکار عمومی و واداشتن سیاستمداران کشورهای پیشرفته به تأمل درباره خطرهایی است که نظام های سرمایه داری را تهدید می کند.
۲. پیشنهادها و راهکارهای ارائه شده، فقط برای مقابله با آثار منفی جهانی شدن اقتصاد است و راه های برخورد با آثار فرهنگی و سیاسی جهانی شدن، یک باره از یاد می رود.
۳. راه حل های پیشنهادی، اغلب به اتحادیّه اروپا مربوط می شود و برای باقی جهان، به خصوص جهان سوم که در گرداب جهانگرایی گرفتار آمده اند، تدبیر راهگشایی اندیشیده نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.