توضیحات
عصمت در لغت بهمعنای منع کردن و بازداشتن است و در اصطلاح به مصونیت پیامبران و امامان در مقابل گناه و یا خطا اطلاق میشود. برخی از اندیشمندان، عصمت را ملکه نفسانی دانستهاند و برخی آن را تنها لطف الهی پنداشتهاند. در تعالیم اسلام و آثار عالمان اسلامی، واژههای تنزیه، توفیق و صدق، امانت و تبلیغ معادل عصمت دانسته شدهاند. عصمت امری ممکن است، زیرا ارباب عصمت «انسان برتر» بهشمار میآیند و نه «برتر از انسان» و از اینرو، با آنکه غرایز و قوای نفسانی در آنها وجود دارد، گناه نمیکنند و نمیلغزند. این امر بهمنزله سرکوب قوا نیست، بلکه تعدیل قواست. برخی برآنند که بشر بودن معصومان، بار معنایی واژه عصمت و برخی از آیات و روایات، ممکن است تصور جبری بودن عصمت را پدید آورند. اما عصمت امری اختیاری است و نه جبری. سقوط از ارزش انسانی، عدم شایستگی برای الگو شدن، برتری نداشتن بر دیگران، ناسازگاری با تکلیف، بیمعنا شدن عصمت و عدم استحقاق پاداش، پیامدهای نادرست جبریانگاری عصمت بهشمار میآیند. اما بحث در این است که منشأ اختیاری بودن عصمت چیست. متفکران به این موارد اشاره کردهاند که البته هریک جای نقد و بررسی دارد: لطف الهی، علم معصومان به مفاسد گناهان، محبت الهی، نیروی خرد، اراده و انتخاب، و علم و اراده. البته نظریه اخیر، یعنی توجه به علم و اراده معصومان، دقیقتر بهنظر میآید. در پرتو همین نظریه میتوانیم رابطه بین عصمت و موهبت خداوندی را سنجیدهتر دریابیم. بنابراین، شایستگیهای اختیاری وجه اختصاص این موهبت به معصومان بهشمار میآیند.
مفهوم عصمت تا حدودی در یهودیت و نیز در مسیحیت اعتبار و جریان دارد. اما در اسلام، عصمت از تعالیم اساسی و بلکه از ضروریات دین است. پیامبر(ص) در برخی از روایات به عصمت خویش و اهل بیت(ع) تصریح کرده است. در برخی از مقاطع تاریخی نیز بر مسأله عصمت پیامبر(ص) تأکید شده است. پس برخلاف گمان برخی از نویسندگان، در منابع اولیه اسلامی به عصمت پیامبر(ص) اشاره شده و نیز عصمت در اسلام، مفهومی جدا و برتر از عصمت در ادیان دیگر دارد. البته برخی نیز اعتقاد به عصمت را تحت تأثیر فرهنگ ایران باستان، متصوفه، آموزههای زرتشتی و مکتب تشیع دانستهاند. پژوهشهای تاریخی بر همه این گمانها خط بطلان میکشد. پیامبران در مقام تلقی و ابلاغ وحی عصمت دارند، زیرا بدون عصمتْ بعثت بیمعناست. این عصمت، هدایت تکوینی است و معجزه نشانه آن. قرآن کریم به عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ، فراوان اشاره کرده است. البته برخی میکوشند تا با القای پارهای از شبهات، دامن وحی و پیامآوران وحی را آلوده کنند. واکنش پیامبر در هنگام بعثت، خبر دادن خداوند از تردید انبیا در وحی، افسانه غرانیق و تجربیانگاری دین، برخی از بنیادهای این شبهات بهشمار میآیند که هریک پاسخی جداگانه میطلبد. عقیده شیعه و اکثر فرقههای اسلامی این است که انبیا پیش و پس از بعثت خود، موحد و خداپرست بودهاند. آیات و روایاتی چند بر اثبات عصمت اعتقادی انبیا دلالت میکنند. در ذیل این بحث باید به پاسخ شش شبهه مطرح در این زمینه پرداخت. انبیا در مقام عمل نیز معصومند. بررسی دلایل عقلی و نقلی این مدعا، مفهوم عصمت عملی انبیا را آشکار میسازد. در این زمینه نیز به طرح هشت شبهه و پاسخ آنها پرداخته میشود. یکی از دقیقترین ابعاد عصمت انبیا، مسأله عصمت آنان از سهو و خطاست که در کتب کلامی مورد بحث قرار گرفته است. اهل سنت، انبیا را مصون از خطا ـ در موارد غیروحیانی ـ نمیدانند، اما شیعه هر نوع خطایی را از آنان نفی میکند و دلایل متعددی بر آن میآورد. همچنین اهل سنت، عصمت را در غیر پیامبر اکرم(ص) نمیپذیرند، ولی عقیده شیعیان این است که ائمه مسلمانان ـ که جانشینان پیامبرن ـ باید همانند پیامبر معصوم باشند. شیعه برای اثبات مدعای خویش به ادله عقلی و نقلی فراوان استناد میکند. برهان عقلی عصمت امام، آیات قرآن کریم، همچون آیه «اولواالامر» و آیه تطهیر، و نیز روایات فراوان مستند این ادعایند. در منابع اسلامی، بر عصمت فرشتگان نیز تأکید شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.