Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
شناسه محصول :
k-12966
ناشر :
سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
مؤلف :
حمید پارسانیا
نوبت چاپ :
هشتم
سال چاپ :
1402

۸۵.۰۰۰تومان

اسلاید قبلی
اسلاید بعدی

توضیحات

یکی از قدیمی‌ترین تعاریف فلسفه که مورد اتفاق نظر حکمای مسلمان است، این است که فلسفه آگاهی و علم به موجود است، از آن جهت که موجود است. فلسفه از احکامی بحث می‌کند که مختص به هیچ‌یک از علوم جزئی نیست. جزئی بودن موضوع سایر علوم در قیاس با موضوع فلسفه موجب شده است تا فلسفه را علم کلی نیز بنامند. براساس این تعریف، فلسفه مقابل علم نیست، بلکه نوعی از علم است و نسبت آن با سایر علوم نیز نسبت اصل و فرع است. شیوه معرفتی فلسفه به خلاف علوم جزئی، حسی و تجربی نیست، زیرا حس و تجربه تنها به ادارک موجودات طبیعی و مادی نائل می‌شود. پس از حاکمیت دیدگاه‌های حس‌گرایانه در مقطعی خاص از اندیشه بشری، فلسفه مشتمل بر قضایایی غیرعلمی دانسته شد. هیوم می‌اندیشید که تنها راه معرفت و آگاهی انسان حس است. آموزه‌های هیوم در تکوین جریان فلسفی حس‌گرایانه و پوزیتویستی حلقه وین در آغاز قرن بیستم مؤثر بود. در نزد اینان فلسفه نوعی مهمل‌گویی است که بر اثر کاربرد غلط زبان پدید می‌آید. از نظر آگوست‌کنت، سه تفکر دینی، عقلی و پوزیتویستی در تاریخ بشر در طول یکدیگرند و فلسفه ارزش علمی ندارد. دیدگاه‌های حس‌گرایانه به ماتریالیسم و ماده‌گرایی فلسفی نیز منجر شد. انگلس با عنوان ماتریالیسم دیالکتیک درصدد تدوین احکام مربوط به همه هستی برآمد. اصول تغییر، تضاد، پیوستگی و جهش، اصل‌های چهارگانه دیالکتیک به‌شمار می‌آیند. براین اساس، نوعی نگرش به‌نام فلسفه علمی پدید آمد که به‌زعم مروجان آن، زیرمجموعه علوم تجربی مختلف بود. در برهه‌ای از تاریخ فلسفه مغرب‌زمین، کانت نیز همانند هیوم درباره چگونگی حکایت و دلالت مفاهیم ذهن انسان نسبت به واقعیت و جهان خارج تأمل کرد. کار فلسفه به‌نظر او شناخت ذهن و فعالیت ذاتی آن است. مدار مباحث فلسفی براساس تعریف کانت، از هستی‌شناسی و انتولوژی به معرفت‌شناسی و اپیستمولوژی منتقل می‌شود. تعریف دیگر فلسفه از نوکانتی‌هاست. در دیدگاه آنان، بر معرفت ضرورت‌های کلی و ذهنی ثابت و مستمری حکمفرما نیست، بلکه گزاره‌هایی حاکم است که گرچه به دلیل محتوای خود غیرتجربی و آزمون‌ناپذیرند ولیکن از جهت ظهور ذهنی و اجتماعی، در شرایط روانی و تاریخی یا طبقات خاص پدید آمده و زائل می‌شوند.

در بررسی صحت و سقم تعاریف مذکور، بررسی هستی فلسفه در مقابل بحث از چیستی آن است. صحت تعریف نخستین مبتنی بر صحت چند قضیه است: این‌که واقعیتی هست؛ راهی برای شناخت واقع وجود دارد؛ راه در راه بودن و ارائه طریق معصوم است؛ در ذهن انسان نسبت به واقعیت خطا وجود دارد. این اصول، اصول بالضروره راست و قضایایی بدیهی و اولی هستند. به موازات تنبه به حق بودن تعریف نخست فلسفه، بطلان دو دیدگاه مقابل آن، یعنی سفسطه و شکاکیت، آشکار می‌شود. دیدگاه ماتریالیستی نسبت به انسان و جهان، نسبیت شناخت و علم و حس‌گرایی، سه نوع سفسطه و شکاکیت پنهان و پیچیده‌اند. با ابطلال هریک از این دیدگاه‌ها، بطلان برخی از تعاریف مذکور فلسفه و علم نیز آشکار می‌گردد. یکی از مباحثی که نقش مهمی را در تبیین مفهوم فلسفه و علم ایفا می‌کند، بحث دامنه و حدود منطقی آن‌ها و یا نقش و شکل منطقی آن‌هاست. فلسفه اولی و علم کلی یا متافیزیک، علاوه بر امتیازی که در موضوع خود با علوم جزئی و طبیعی دارد، در روش و شیوه خود نیز متمایز از آنها است. در عین حال، فلسفه هم پایه‌ها و مبادی علوم حسی و تجربی را تأمین و تحکیم می‌کند و هم راه وصول به دانش برتری را که عبارت از دانش شهودی است هموار می‌نماد. در بحث از مفهوم علم توجه به دو معنای علم دینی و علم دنیوی اهمیت می‌یابد. در فرهنگ اسلامی علم هویتی دینی و الهی دارد و در فرهنگ امروز غرب علم از هویتی دنیوی و سکولار برخوردار است. علم سکولار به دلیل گریز از مباحث عقل و متافیزیکی از تبیین مبادی فلسفی خود نیز عاجز است و بدون آن‌که وصول به حقیقت را در دستور کار خود قرار دهد، اقتدار بر طبیعت را هدف گرفته و با این شیوه مجموعه‌ای از مفاهیم و دانش‌هایی را به‌وجود‌ آورده که در روزمرگی زندگی مؤثر است، اما در وصول به یقین بی‌نتیجه است.

توضیحات تکمیلی

وزن 210 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۱۸۰ صفحه
شمارگان ۱۰۰ نسخه
شابک 964835286

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “علم و فلسفه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *